محمدساممحمدسام، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 21 روز سن داره

هدیه ای از طرف خداوند

دوباره می‌خواهیم شروع کنیم برای ثبت خاطرات، این بار من و محمدسام باهم

آرامش

وقتی خسته ام، وقتی کلافم، وقتی دلتنگم ،بشقاب ها را نمی شکنم، شیشه ها را نمی شکنم، غرورم را نمی شکنم، دل کسی را نمی شکنم، در این دل تنگی ها به تو نگاه می کنم و آروم میشوم لحظه‌ های با تو بودن … از عمرم حساب نمی شوند از آخرتم حساب می شوند ، از بهشت..... ...
11 تير 1392

گذر زمان

نازنینم روزهایمان بی محابا در حال عبور است و من نگران از آینده مبهم...... نگران از اینکه تو چه میشوی،ما چه میشویم و.....هراسان نگاهت میکنم ودر ذهن روزهای سخت و آسانمان را مرور می کنم مثل یک فیلم کوتاه  میترسم مادر....میترسم برای دوست داشتنت زمان کم بیاورم...میترسم ثانیه ها بگذرن و روزمرگی هایم ازخاطرم پاک کند کودکی ات را...... نگاهم میکنی...پاک،معصوم و عاشقانه و به من میخندی به هراس هایم و دلخوریهام آرام درگوشت میگویم بـــــه چــــه میـــخنــــــــدی تـــــو ؟ بــــه نـگـاهـــــم کــــه مـسـتـــــــانــــه تـــو را بــاور کــــرد یــا بـــه افـســـــــــونـگــــری چـشـــــمـانت کــه مـــرا ســـوخت و خــاکـسـتـــــر کــــ رد...
11 تير 1392

عید92

عید امسال اولین سالی بود که در کنار ما حضور داشتی الهی 1020 سال عید رو جشن بگیری  این هم چند تا عکس از اولین عید گل پسر ما ...
8 فروردين 1392
1